دانشجویان دانشگاه
شیراز: چوبه دار
هم چاره
حاکمان نیست
دانشجویان دانشگاه
شیراز طی
انتشار
بیانیه زیر به
قتل دو زندانی
سیاسی توسط
جانیان حاکم
بر ایران،
محمدرضا علی
زمانی و آرش رحمانی
پور اعتراض
کردند.
شبحی
سرتاسر ایران
را فراگرفته
است.شبحی که خواب
از چشم
دولتمردان
یاغی ربوده
است.شبحی که بر
فراز سرهای
آشفته حاکمان
و کودتاچیان
سنگینی می کند
و آن چیزی جز
نابودی
ستمگران و گردنکشان
نیست.مرگی که
چوبه های دار
را هم یارای مقابله
با آن نیست.
جنازه های بر
دار آویخته
کابوس بزدلان
و جلادان است
؛آنها نمردند زنده
اند.زنده اند
تا سرنوشت
مضحک حاکمان
جهل واستبداد
را برای تاریخ
روایت
کنند.آنان سرافرازان
تاریخند و این
را حاکمان
مفلوک نمی دانند
.
مگر زندان
کافی
نبود؟کشتن
معترضان در
خیابان ها
کافی نبود؟
مگر تباه کردن
زندگی انسان
ها کافی نبود؟
مگر
تماشای کسی که
در زیر چرخ
های ماشین
هایتان دست و
پا می زد کافی
نبود؟
اینک
اعدام؟
چه
پیش آمده است؟
آیا
جز این این
است که اگر در
اوج مشروعیت
بودید نیازی
به این ها
نبود؟
صدور احکام
سنگین برای
فعالین سیاسی
، دانشجویی،
کارگری و زنان
، زندان های
بلند مدت و
اعدام در روز
های اخیر به
امری عادی و
روزمره برای
حاکمان بدل
شده است.
صدور و اجرای
حکم اعدام دل
هر انسان
شرافتمندی را
به درد می
آورد.تباهی
زندگی
جوانانی که زندگی
را برای همه
می خواهند دل
را خون می کند
و اشک های
مادرانی که
هنوز فقدان
عزیزانشان را
باور نکرده
اند ، انسان
را از خود
بیخود می کند.
براستی
چه پیش آمده
است؟
تشکیل دادگاه
های مضحک و
مستندات مضحک
تر از آن نشان
از باتلاقی
دارد که دست
های آغشته به
خون در آن
هویداست.اتهام
ارتباط با
گروه ها و احزاب
مخالف نظام
بیان کننده ی
این واقعیت
است که حاکمان
توانایی
روبرو شدن با
مخالفین
داخلی را
ندارند .
امروز این
ترفند حاکمیت
که مخالفان را
به بهانه های
واهی به جوخه
های مرگ می
فرستد دیگر
اثری ندارد
بلکه باعث
توفانی شدن
اعتراضات
مردم می شود.
دست های خالی
معترضان سلاح
های نیروهای
جهل و استبداد
را در هم میشکند
و بر آنها
چیره می شود.
کار از
کار گذشته است
و آنچه باید
اتفاق می افتاد
رخ داده است ؛
عزم جزم مردم
را هیچ نیرویی
مانند زندان و
اتهام محاربه
و اعدام نمی
تواند متوقف
کند.صدور
احکام سنگین
برای مردم و
فعالین سیاسی
نمی تواند
مرهمی بر زخم
چرکین و فاسد
اقلیت حاکم
باشد.
انداختن
نیروهای لباس
شخصی
وچماقدارِ
وابسته ی
حکومت به جان
مردم وتدارک
راهپیمایی
های حکومتی هم
دیگر نمی
تواند حاکمان
را آرام کند و
خود نشان از
درماندگی
آنان دارد .
این
ها همه نشان
می دهد که هر
گاه
دولتمردان و حاکمان
به نیروی قهر
و قدرتشان
تکیه کرده اند
نتوانسته اند
عزم توده های
به خشم آمده
را در هم
بشکنند و این
تاریخ است که
همواره راست
می گوید : یک
حکومت تنها یک
حکومت است و
بس.
اینگونه
اعمال در هر
زمان و هر
جایی از پیش
محکوم می باشد
و وظیفه هر
انسان آزاده
ای در هر جا و
هر زمان این
است که در
مقابل هر عمل
شنیع که
ازحکومت ها سر
می زند سکوت
پیشه نکند چرا
که سکوت هر
انسان مرگ
انسانیت است و
اینگونه است
که ملت ها
سرنوشت خود را
با اتکا به
نیروی خویش
تغییر می دهند
تا انسانیت
خویش را
بازیابند .
تنها راه
پایان دادن به
اعدام شکنجه و
سرکوب گسترده
منتقدین و
مخالفین در
وضعیت موجود ،
اتحاد بین
نیروهای اجتماعی
از قبیل
دانشجویان،
زنان،
کارگران و اقلیت
ها می باشد تا
بدین ترتیب
ریشه استبداد
برای همیشه از
این مرز و بوم
خشکانده شود
تا مردم معترض
و ستمدیده
انسانیت خویش
را به فعلیت
رسانده و حقوق
از دست رفته
خود را
بازیابند.